با دوستانتان در یک جمع خوب در ساحل هستید، غذای عالی میخورید و از آفتاب تابستان لذت میبرید.
“This is so funny!” you say happily
و با خوشحالی میگویید: این خیلی خنده دار است!
یکی از دوستانتان سردرگم میپرسد: چرا؟ چه چیزی خنده دار است؟ (Why? What’s so funny)
متعجب میشوید! آیا او در جمع شما اوقات خوبی نداشته است؟
البته که او هم لذت برده، اما در انگلیسی شما باید میگفتید: This is so fun
چندین کلمه در توصیف احساس ما وجود دارد که به راحتی توسط زبان آموزان انگلیسی اشتباه گرفته میشود. بنابراین ما ۱۰ مورد از این کلمات را از نزدیک بررسی خواهیم کرد.
پس ابتدا مطمئن شوید که این تفاوتهای کوچک را بین پنچ جفت واژه گیج کننده درک کردهاید. سپس میتوانید به دوستان خود بگویید که در واقع چه احساسی دارید و با دیگران ارتباط خوبی برقرار میکنید!
یک اشتباه رایج در بین زبان آموزان انگلیسی از زبانهای مختلف این است که از “fun” و “funny” به صورت صحیح استفاده نمیشود. هر دوی این کلمات میتوانند به عنوان صفت استفاده شوند و معنای مشابهی دارند، اما هنوز هم متفاوت هستند.
ما از Fun برای توصیف کسی یا چیزی لذت بخش یا اوقات خوب استفاده میکنیم.
The party last night was fun. I danced a lot and made new friends
I love biking, I think it’s a fun sport
I had a great time at the concert. It was a really fun time
نکته کاربردی: اگر از “Fun” به عنوان اسم استفاده میکنید آن را با فعل “to have” استفاده کنید. به عنوان مثال، “I had fun at the party last night”. این نکته به ویژه اگر میخواهید روی این موضوع تمرکز کنید که (مثلاً شما و یا دوستانتان) از چیزی لذت میبرند، نه فقط لذت بخش بودن فعالیت/ رویداد، بسیار مفید است.
از طرف دیگر، Funny ، شخص یا چیزی را که باعث خنده شما میشود را توصیف میکند.
My brother is very funny. He tells the best jokes
The movie was so funny; I laughed so much
Chris Rock is a funny actor
البته،گاهی اوقات مردم و چیزها میتوانند همزمان خندهدار و سرگرم کننده (funny and fun) باشند. به عنوان مثال، بهترین دوست من سرگرم کننده و خندهدار است (my best friend is fun and funny). او fun است زیرا ما همیشه فعالیتهایی را انجام میدهیم که هم دوست داریم و هم از آن لذت میبریم. او funny است زیرا وقتی ما با هم وقت میگذرانیم باعث خنده من میشود.
بنابراین رفتن به پارک fun است یا funny؟
اگر گفتید fun، شما درست پاسخ دادهاید.
آیا تا بحال خمیازه کشیدهاید و گفتهاید “I’m boring” (من خسته کننده هستم)؟ در این صورت، ممکن است افراد اطراف شما کمی بخندند. چرا؟ چون شما باید میگفتید: “I’m bored” (من خسته شدهام).
پس چه تفاوتی وجود دارد؟
زمانی که میخواهید توصیف کنید شما یا شخص دیگری خسته و یا ناراضی هستید، زیرا به کاری بی علاقه هستید یا کاری برای انجام دادن ندارید، باید از کلمه “bored” استفاده کنید.
Mary is always bored in math class. She thinks the subject isn’t interesting
I play English-learning games on my phone when I’m bored
My kids get bored on long flights. They need games and movies to keep them entertained
Boring را متضاد “interesting” بدانید. میتوان از آن برای توصیف چیزهایی که باعث خستگی ما میشوند و چیزهایی که جالب نیستند استفاده کرد.
Mary thinks math is boring. She thinks the subject isn’t interesting
Waiting for the train is boring, so sometimes I play games on my phone to pass the time
My kids say long flights are boring, but watching movies makes them more entertaining
اصولاً چیزهای خسته کننده (boring) باعث خستگی (bored) مردم میشود.
من مطمئن هستم که شما فرد بسیار جالبی هستید، بنابراین زمان دیگر که دور هم نشستید و کاری برای انجام دادن ندارید، به جای آن به دوستان خود بگویید: “I’m bored”.
اواخر شب است شما خمیازه میکشید و میخواهید بخوابید. بنابراین، آیا شما به دوست خود میگویید “I’m tired” یا “I’m tiring”؟
یا صحنهای دیگر: شما دوچرخه سواری را تمام کردهاید که سخت بوده است و حالا میخواهید استراحت کنید. آیا به دوست خود میگویید “the bike ride was tired” یا “the bike ride was tiring”؟
در مثال اول، از “tired” استفاده کنید، زیرا میخواهید بخوابید. در مثال دوم، از “tiring” استفاده کنید، زیرا دوچرخه سواری طاقت فرسا بوده است.
ed- در اینجا احساس شما را توصیف می کند، در حالی که ing- چیزی را توصیف میکند که باعث میشود شما چنین احساسی داشته باشید (مانند bored/boring). اکنون هر کلمه را از نزدیک بررسی خواهیم کرد، نگران نباشید.
برای توصیف احساس خواب آلودگی یا خستگی از این کلمه استفاده کنید.
It’s 2 in the morning. I’m tired and want to sleep
I just finished running five miles. I’m really tired now
You must be tired after studying English for so long
از طرف دیگر، Tiring برای توصیف فعالیت یا چیزی باعث احساس خستگی یا رنج میشود، استفاده میشود.
این بدان معنی است که ساختار معمولاً اینگونه خواهد بود:
[فعالیت/چیز] + [is/are] + [tiring]
Children, especially babies, are tiring. They demand so much attention
Running for five miles is tiring. I need to drink water and rest after I run
I find studying for too long tiring, so I try to study for a little bit every day
از نظر بسیاری از فرهنگها، کسی که هیچ دوست، خانواده یا فردی در کنار خود ندارد، تنها است.
برای درک تفاوت بین “alone” و “lonely”، ابتدا باید بدانید که برای اکثر انگلیسی زبانان این حقیقت درست نیست.
بعضی اوقات، از تنهایی (توسط خودمان) لذت میبریم. بنابراین دقیقاً تفاوت در چیست؟
این کلمه به معنای “بدون افراد دیگر” یا ” به تنهایی” است.
I don’t have any roommates. I live alone
She doesn’t like shopping with my friends. She prefers to go shopping alone and take her time
I can learn English alone, without a teacher or class
این احساس زمانی است که به دلیل اینکه در کنار مردم نیستیم ناراضی یا غمگین هستیم.
She is lonely because all of her friends are too busy to go out tonight
My grandma was very lonely after my grandpa died
وقتی صحبت می کنیم، این دو کلمه تقریباً یکسان به نظر می رسند. منظور آنها تقریباً یک چیز است. ما وقتی از این کلمات استفاده میکنیم که چیزهایی باعث ترس و به وحشت انداختن ما شوند.
با این حال، ما از آنها به همان شیوه استفاده نمیکنیم. در زیر توضیحات و مثالهای واضحی داریم:
این کلمه احساسی را که هنگام ترسیدن یا وحشت یا نگرانی یا اضطراب دارید را بیان میکند.
I don’t want to go swimming because I am scared. The waves are really big
My mom is scared of snakes. She screams every time she sees one
We get really scared when we watch horror films, like Paranormal Activity
توجه: “Scared” ماضی فعل “scare” است.
شما هرگز از “scary” برای توصیف احساس خود و یا شخص دیگری استفاده نمیکنید. بلکه از “scary” برای توصیف چیزی که باعث ترس یا وحشت میشود استفاده کنید – چیزی که باعث ترس شما میشود.
The waves in the ocean are big and scary. I don’t want to go swimming today
My mom thinks snakes are scary because they bite people
We love watching horror films because they’re scary. Our favorite is Paranormal Activity
یک روش آسان برای به یاد آوردن اینکه کدام کلمه را استفاده کنید به خاطر سپردن این جمله کوتاه است: “I’m scared of scary things, but I’m not scary”
خب، الان چه حسی دارید؟
امیدواریم خواندن این همه مطلب خسته کننده (boring) نبوده باشد. امیدواریم چیز جدیدی یاد گرفته باشید و دیگر فکر نکنید این کلمات ترسناک (scary) هستند. در واقع امیدواریم این درس سرگرم کننده (fun)، مفید و جالب بوده باشد.
منبع: FluentU language and culture blog
خواندن صحیح زمان حرکت قطار هنگامیکه به یک مصاحبه شغلی میروید. بررسی مجدد جعبه رنگ مو تا مطمئن شوید موهایتان اشتباهاً سبزرنگ نشود. درک تف
یکی از مهمترین کلمات در زبان انگلیسی به طرز شگفت انگیزی کوتاه است؛ که فقط سه حرف دارد. این کلمه “the” است! ممکن است کوچک
در اینجا ده دلیل برای یادگیری زبان انگلیسی، یا هر زبان دیگر وجود دارد. ما این ده دلیل را انتخاب کردهایم چرا که نه تنها
تفاوت بین “Make” و “Do” را بیاموزید: روشی بدون استرس برای فراگیران زبان انگلیسی صرف فعل انگلیسی را فرا گرفته اید. واژگان بسیار خوبی آموخته
شرکت شکوه ایران در شهرهای رودسر، رشت، شاهرود و آستارا شعبه مجاز ندارد و مدارک اعطایی از سوی شعب نامبرده به هیچ عنوان مورد تایید
صفت کلمهای است که اشیا، افراد و مکانها را توصیف میکنند. She has a fast car → .ماشین را توصیف میکند “Fast” Susan is very
گفتن متاسفم (Sorry) به زبان انگلیسی: عبارات ضروری برای معذرت خواهی در زبان انگلیسی Oh no, I did something wrong. وای نه، من کار اشتباهی
درود بر انسانهای خوب آنان که در اندیشه دیگران تصویر زیبا مینگارند تا آنجا که یاد و خاطرشان همواره در دلها میماند. روزهای دلتنگیمان را
سگ (dogs)، دریاچه (lake)، عینک آفتابی (sunglasses)، کوه کلیمانجارو (Mount Kilimanjaro) و موز (banana) چه وجه اشتراکی دارند؟ مطمئن نیستید؟ همه آنها اسم (noun) ه
هر کجا که بروید، زبان انگلیسی بهترین سلاح (ابزار) شما برای برقراری ارتباط با افراد دیگر است. پس وقت آن رسیده که از خود بپرسید: